‏آدم صد تا چاه که متری هم بکَند به آب نمیرسه. اما با یک چاه صد متری، چرا

دلم می‌خواست توی یک زمینه متخصص باشم. طوری که اگر گفتن فلان کار را می‌خواهیم بگویند باید بروی پیش فلانی. اما شده‌ایم منظومه‌ای از قابلیت‌های نصفه و نیمه. 

یه جا همه جا، همه جا هیچ جا

لحظه ی شستن صورت در آینه

تا با پژواک صدای خود خو بگیریم

جا ,چاه ,یک ,صد ,فلانی ,شده‌ایم ,پیش فلانی ,بروی پیش ,فلانی اما ,اما شده‌ایم ,شده‌ایم منظومه‌ای

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش دوچرخه سواری شهدای شهر بن گاه نوشت های یک تپل خوش حال یو پی اس powerpointdl تلخ همچون چای سرد وبلاگ و خبرنامه ی کیانانت دست نوشته های زرد من آسمان دیجیتالی آزمون هوش ریون بزرگسالان